سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پرده ی اول:
- یه نفر هست، چند تا دهنه مغازه داره، یه خونه هم داره
تو مایه های همون پرده ی اول:
- یه نفر هست، ؟؟ سالشه، یه تیکه زمین هم داره
پرده ی دوم:
- من خونه دارم منتها بهتون نگفتم برای این که توی تصمیمتون تأثیر نزاره

چرا آقایون، علل الخصوص اصفهانی ها فکر می کنند ما دخترها یا حداقل من قراره با پولشون ازدواج کنم؟

سکانس اول
الهم لبیک، الهم لبیک، لبیک ...؛ گوشی را نگاه می کنم، یه شماره ی ناآشنا، بیشتر نگاه می کنم، یه شماره ی آشنا اما قدیمی؛ می زنم رد تماس، دوباره و دوباره و دوباره می زنم رد تماس؛ تازه می فهمم آدم هایی که می زنند رد تماس چه حسی دارند، احتمالا حس حرف زدن ندارند، نسبت به آدم اون طرف خط هم هیچ حسی ندارند
الهم لبیک، الهم لبیک، باز هم می زنم رد تماس، چند روزه؟ نمی دونم شاید بیشتر از 10 روز. دوباره گوشی زنگ می خوره، دارم سوار تاکسی می شم، اشتباهی اوکی می شه
غریبه ی پشت خط می گه:سلام
- و علیکم السلام
- شما ساجده خانم هستید؟
- بله، امرتون
- حالتون خوبه؟
- تشکر، امرتون
- می خواستم ازتون معذرت خواهی کنم، بهم بگید باید چی کار کنم؟
- بابت چی؟
- می دونم بلاهایی که داره سرم می یاد به خاطر " آه " شماست
- خب
- بگید چی کار کنم برای جبران؟
- قابل جبران نیست، من گذاشتمش برای اون دنیا
- ولی من خودم این دنیا اومدم
- خب، می خوایند چی کار کنید؟
- هر چی شما بگید؟
- من هیچی نمی گم، من نمی تونم ببخشمتون، بخشش باید از عمق وجود باشه نه زبونی، من نمی تونم شما را از عمق وجود ببخشم، الان هم شرایط صحبت کردن ندارم، خداحافظ
- منتظر تماستون باشم؟ بهم تک بزنید تا بهتون زنگ بزنم، یا اس ام اس بفرستید
- منتظر نباشید، خداحافظ
چرا نتونستم ببخشمش؟ بعد از دو سال، خیلی خودخواهه، اون نمی خواد من ببخشمش، می خواد شرایط خودش عوض بشه، همین...
آدم هایی که نتونستم ببخشمشون دارند زیاد می شند...
یه چیزی تو مایه های سکانس اول
یه آهنگ که یادم نیست چی بود، جواب می دم، غریبه ی پشت خط می گه:
- ممنون که جوابم را دادید، می خواستم حلالم کنید
- چرا؟
- من بهتون دروغ گفتم، تاوانش را هم دادم، یه تصادف وحشتناک، کلی خسارت مالی، چند ماه بیمارستان، همشون به خاطر دروغ هایی بود که به شما گفتم...
- برای خوشبختی تون دعا می کنم

بعد که به دروغ هاش فکر می کنم، باز هم می بخشمش. اما وقتی می بخشمش تو مسنجر ازش یه پیام می بینم
واقعا این اوج خیرگی ست(کرمانی ها معنیش را می دونند) انگار همه ی ادم ها طلب بخشش می کنند تا یه بازی نو را شروع کنند. همه خودخواه اند!

کلی بی ربط نوشت
داشتم به بخشش فکر می کردم، به دلی که سنگ نمی شه اما از احساس تهی می شه، رادیو روشن بود، آیت الله مظاهری داشت حرف می زد، رادیو اصفهان، گفت:" یه خانمی تنور روشن کرده بوده، بچه اش هم به بغلش بوده، پیامبر می یاد رد می شه، می ره جلو، می پرسه: من یه مادرم، فرزندم هر چه هم خطا کنه نمی اندازم توی این آتیش، خدا چطور بنده اش را می اندازه توی آتیش؟
پیامبر اول گریست، بعد پاسخ داد: خدا بنده ایی که شرک نورزد را به دوزخ نمی برد."
لحظه ایی لبخند به لبم نشست؛ آیت الله مظاهری ادامه داد، از کسانی گفت مثل من که فکر می کنیم شرک نمی ورزیم اما...
لبخند روی لبم محو شد...

از وقتی 11 ساله شدم سعی کردم یه دل سنگی داشته باشم، وقتی 24 ساله شدم فکر کردم می تونم دیگه یه دل داشته باشم که داغ باشه، بتپه، زنده باشه، پر از احساس های قشنگ باشه، زلال باشه، پر از صداقت باشه
دل باید سنگ باشه...

دیگه از اصفهان متنفر نیستم اما دوستش ندارم، فقط یه جاهایی، یه خیابون هایی، یه ... پره از خاطره

کی فهمید چرا ساجده عجله داره برای برگشتن؟
زنده رود را ندیدم، سوار تاکسی شدم، رفتم مسجد، کتاب خریدم، رفتم میدون امام، رفتم دانشگاه اما حتی کانون دانشجویی را نگاه هم نکردم، مامان حرف زد فقط گوش دادم، جواب نداشتم، باهاش بلد نبودم همزبون باشم؛ بچه ها حرف زدند، لبخند زدم؛ خواهرم حرف زد نگاهش کردم؛ با همسایه احوالپرسی کردم، بعد فکر کردم که چقدر کشش می ده! محسن نمی دونم چرا اومد دیدنم فکر کردم چقدر فوضوله، بعد بلاخره ازش اعتراف گرفتم که عاشق شده! دختره را دیده بودم، فکر کردم چرا عاشق این دختر شده؟ بعد خودم گفتم: علف باید به دهن بزی شیرین بیاد! پسری که از دانشگاه و دانشجو خوشش نمی یومد، از دختر شاغل هم خوشش نمی یومد، یه دختر دانشجویِ شاغل را می خواد، به خاطرش می خواد بره دانشگاه! به نظرم خوش اندام نبود، محسن هم نیست! به استادم زنگ زدم، نمی تونست جوابم را بده، دیگه زنگ نزدم، از این که رفتم مسجد یه حس خوب داشتم، رفتم میدون امام خرید کردم اصلا سبک چونه زدنم با اون روزا فرق کرده بود! به همه گفتم: اصفهانی ها بعد گفتند مگه تو نیستی؟ گفتم: چرا!
من کجایی ام؟


[ پنج شنبه 88/8/14 ] [ 9:21 عصر ] [ ساجده ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه